همه مدیر، معاون رئیس یا مشاور جهانی میشوند. اما این تورم که در ارقام نیز نمایان است، هم به شرکتها و هم به کارکنان آسیب میرساند.
پیلیتا کلارک / فایننشال تایمز
عناوین شغلی در محیطهای کاری، گاهی بیاهمیت به نظر میرسند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن، مدیران خود را کاپیتان پروازهای بلندپروازانه (رئیس آزمایشگاههای گوگل، آسترو تلر)، مدیر لباس زیر (بنیانگذار جو بوکسر، نیک گراهام) و اخیراً هم تکنسین تسلا (ایلان ماسک) مینامند.
حتی شرکتهای کاملاً منطقی هم گاهی عناوین شگفتانگیزی پیدا میکنند. سال گذشته، PwC برای سمت «مدیر ارشد برند کلامی جهانی» یک آگهی منتشر کرد. شرکت گفت که این کار «توسعه کاربردهای هویت کلامی» و «ادغام تحت یک برند واحد از طریق همکاری با تیمهای چندرشتهای و کار در زبانهای مختلف به طور مؤثر» است.
از شرکت خواستم تا به طور دقیق توضیح دهد که این وظیفه شامل چه مواردی میشود، اما در هنگام نوشتن این متن پاسخی دریافت نکرده بودم.
نیازی نیست به وابستگی سازمانها به اینکه نیمی از نیروی کارشان را «معاون رئیس» نامگذاری کنند یا انفجار عناوین حاوی کلمه «مدیر» اشاره کنیم. اما وقتی از لینکدین درباره شیوع این عناوین پرسیدم، گفتند که در سالهای اخیر، بیشترین افزایش در عناوین حاوی کلمه «مدیر» در بریتانیا مربوط به عنوان «مسئول رشد» بوده است.
در واقع، برای بسیاری از کارکنان، عناوین هرگز بیاهمیت نبودهاند. بارها شاهد بودهام که افرادی به شدت عصبانی میشوند، زیرا متوجه میشوند که همتایان یا کارمندان تازهوارد، عنوانهای پرزرق و برقی کسب کردهاند که به نوبه خود جایگاه شغلیشان را کاهش میدهد.
برای این افراد، فرقی ندارد که به جای افزایش حقوق یا یک حقوق پایه بالاتر، این عنوان را دریافت کرده باشند. این تراژدی، زمانی بیشتر میشود که وظایف واقعی افراد، از عنوانهایشان فروتنانهتر باشد.
«رهبر بدون تجربه میخواهیم»
متأسفانه، بنا به نظر برخی شرکتهای استخدامی، افزایش عناوین از زمان همهگیری کرونا، از تورم اقتصادی نیز سریعتر بوده است.
گروه استخدامی بریتانیایی رابرت والترز میگوید که دادههای ۱۲ ماه گذشته نشان میدهد که در انگلستان و ایرلند، تعداد آگهیهای شغلی که در عنوانشان کلماتی مانند «رهبر» یا «مدیر» وجود دارد اما بیش از دو سال تجربه نیاز ندارد، ۴۶ درصد افزایش داشته است.
دانیل هریس، یکی از مدیران رابرت والترز، میگوید که این امر تا حدی به دلیل رقابت تازهکاران در صنایع نوپایی مانند رمز ارز و فینتک برای جذب نیروی انسانی است، که این شرکتها از قدرت بازار خود برای مذاکره درباره عناوین شغلی انتخابی خود استفاده میکنند.
این سخاوت نتیجه عکس میدهد
هریس میگوید که این استراتژی بهراحتی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و نتیجه بد تنها، ناراحت کردن همکاران نخواهد بود.
یک وکیل جوان که در یک استارتآپ، عنوان مشاور عمومی را به دست آورده است، اگر بخواهد به یک شرکت بزرگتر منتقل شود و کارفرمایان متوجه شوند که نقش واقعی او چیست، ممکن است با مشکل مواجه شود.
به همین ترتیب، افرادی که، حتی اگر نقششان محلی باشد، موفق به دریافت عنوان «رئیس جهانی» شدهاند، گاهی این کلمه را از رزومههای خود حذف میکنند، چون کارفرمایان بالقوه ممکن است فکر کنند که آنها برای این کار بیش از حد ارشد هستند.
با این حال، فکر نمیکنم مشکل تورم عناوین به این زودیها حل شود. خود هریس نیز اخیراً با یک شرکت کوچک که قصد استخدام فردی داشت که اصرار داشت به عنوان «مشاور عمومی جهانی» شناخته شود، همکاری کرده بود.
شرکت که از انجام این انتصاب بدون پرداخت حقوق بیشتر هیجانزده شده بود، این پیشنهاد را فوراً پذیرفت. هریس میگوید: «اگر میخواست، حتی به او عنوان امپراتور جهان را هم میدادند.»
© FT