دوران نخست زندگی، مرحلهای است که تغییرات سریع و شگفتانگیزی در ذهن و بدن کودک رخ میدهد. هر هفته تواناییهای تازهای در حرکت، گفتار، کنجکاوی و تعامل اجتماعی شکل میگیرد. این دوره حساس، بنیانی قدرتمند برای یادگیری، اعتمادبهنفس و تعادل احساسی آینده ایجاد میکند.
مراقبان، بهویژه مادران، نقش کلیدی در هدایت این مسیر دارند. آنها با فراهم کردن امنیت، ساختار و فرصتهای کاوش، به رشد شناختی، احساسی و حرکتی کودک جهت میدهند. با این حال، فشارهای احساسی در مادر میتواند این روند طبیعی را مختل کند و پیامدهای بلندمدتی در شکلگیری شخصیت و تواناییهای کودک ایجاد کند.
چگونه استرس مادر بر رشد اولیه اثر میگذارد
مغز نوزاد از دوران جنینی تا حدود دو سالگی با سرعتی خارقالعاده رشد و سازماندهی مجدد را تجربه میکند. در این دوران، مسیرهای عصبی در پاسخ به تجربهها تقویت، تضعیف یا بازآرایی میشوند. پیوندهای عاطفی گرم، روتینهای منظم و فرصتهای کاوش، زیرساخت رشد مهارتها را فراهم میکنند.
اما زمانی که مادر در دوران بارداری یا سال اول پس از زایمان با فشارهای شدید احساسی روبهرو باشد، بسیاری از این فرآیندها دستخوش اختلال میشود.
تغییرات رفتاری ناشی از استرس مادر
- کاهش صبر در مراقبت روزانه
- کاهش مشارکت در بازیهای تعاملی
- احساس دشواری در آرامسازی نوزاد
- کاهش کیفیت ارتباط عاطفی و توجه
مسیرهای زیستی و پیامدهای جسمی
استرس مداوم ممکن است مدت شیردهی را کوتاه کند که این موضوع میتواند بر تغذیه و پیوند مادر و نوزاد اثر بگذارد. همچنین فشار شدید احساسی سطح کورتیزول مادر را افزایش میدهد و این هورمون میتواند الگوهای رشد جنین را تغییر دهد.
در برخی موارد، استرس بالا در بارداری خطر زایمان زودرس را افزایش میدهد که خود چالشهای تازهای برای رشد کودک ایجاد میکند.
چرخه دوطرفه استرس مادر و مشکلات کودک
اثر استرس تنها از مادر به کودک منتقل نمیشود؛ دشواریهای رشدی یا پزشکی کودک نیز میتواند استرس مادر را افزایش دهد. این چرخه دوطرفه، حساسیت شدید سالهای نخست زندگی به سلامت روانی مادر و کودک را برجسته میکند.
اهمیت زمانبندی استرس مادر
یک پروژه تحقیقاتی گسترده در ژاپن که بیش از ۸۲ هزار مادر و کودک را شامل میشد، امکان بررسی دقیق پیامدهای استرس مادر را فراهم کرد.
در این مطالعه، میزان فشار احساسی مادر در اواخر بارداری و سپس در یکسالگی کودک اندازهگیری شد. پرسشنامه کوتاه K6 برای سنجش فشار روانی استفاده شد و رشد کودک در زمینههای حرکتی، ارتباطی، حل مسئله و رفتار اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.
تحلیل رابطه علت و معلول
برای تفکیک تأثیر استرس در دوران بارداری از استرس در سال اول پس از زایمان، پژوهشگران از مدلهای آماری پیچیدهای مانند مدل ساختاری حاشیهای استفاده کردند؛ روشی که اثر چرخه دوطرفه مادر و کودک را کاهش میدهد و تحلیل دقیقتری ارائه میدهد.
آنها همچنین مدلهایی وزندار ساختند تا عواملی مانند درآمد، تحصیلات، سبک زندگی، حمایت خانوادگی و شرایط تولد در نتایج دخالت نکنند.
نتایج: نقش پررنگتر استرس مادر پس از زایمان
نتایج نشان داد که استرس مادر در یکسالگی کودک اثر قدرتمندتری بر رشد او دارد نسبت به استرس دوران بارداری. احتمال تأخیر رشدی در موارد زیر افزایش یافت:
- ارتباط و زبان
- مهارتهای حرکتی
- مهارتهای حل مسئله
- مهارتهای اجتماعی
اگر استرس در هر دو دوره (بارداری و یکسالگی کودک) وجود داشت، خطر بالاتر میرفت؛ با این تفاوت که این اثر افزایشی بود نه ضربشونده.
«نتایج مطالعه ما بهوضوح نشان میدهد که باید سلامت روان مادر از دوران بارداری تا یک سال پس از زایمان بهطور مستمر حمایت شود.» – دکتر کنتا ماتسومورا، دانشگاه بهداشت و رفاه آئوموری
پیامدهای گسترده برای سلامت عمومی
الگوهای مشاهده شده در مطالعه نشان میدهد که مراقبت پایدار از وضعیت روانی مادر در دوران بارداری ضروری است، اما پشتیبانی مستمر در سال نخست پس از زایمان ممکن است نقش مهمتری در کاهش خطر تأخیر رشدی داشته باشد.
این یافتهها میتواند برای طراحی سیاستهای سلامت مادر و کودک و برنامههای حمایتی مبتنی بر شواهد بسیار ارزشمند باشد.
در نهایت، پژوهشگران اشاره میکنند که هرچند ابزارهایی مانند K6 بینقص نیستند، اما اندازهگیریهای مکرر در سالهای نخست زندگی تصویر قابل اعتمادی از وضعیت رشدی ارائه میدهد.
تحقیقات آینده میتواند مسیرهای زیستی را دقیقتر مشخص کند و راهکارهای مؤثرتری برای حمایت از سلامت روان مادر ارائه دهد تا خطر تأخیر رشد کاهش یابد.
این مطالعه در مجله JAMA Network Open منتشر شده است.
نتیجهگیری: لزوم توجه دائمی به استرس مادر
استرس مادر، از بارداری تا یکسالگی کودک، میتواند بر رشد شناختی، حرکتی و اجتماعی کودک اثرگذار باشد. شناخت این دورههای حساس به خانوادهها، متخصصان و سیاستگذاران کمک میکند تا حمایت هدفمندتری ارائه دهند و زمینه رشد سالمتر را فراهم کنند.