طبیعت بکر که زمانی دستنخورده بود، به سرعت در حال تبدیل به مناظر شهری است و این امر تغییراتی بیسابقه در زیستگاههای حیوانات ایجاد میکند. همراه با تغییرات اقلیمی، این تغییرات محیطی عوامل استرسزا برای حیوانات را افزایش میدهد.
با این حال، یک نقطه کور در تحقیقات، بررسی چگونگی تأثیر سطح استرس فردی بر گروه و تأثیرگذاری آن بر اعضای بدون مواجهه با عوامل استرسزا است.
هانیا براندل، زیستشناس رفتاری از گروه برتری رفتار جمعی در دانشگاه کنستانس، به همراه همکارش دامین فارین (که اکنون در دانشگاه ملی استرالیا مشغول به کار است) تصمیم گرفتند تا به این پدیده بپردازند.
در یک مطالعه استثنایی، این تیم پاسخهای استرسی پرندگان فردی و تأثیر آن بر دیگر اعضای گروه را بررسی کردند.
تحلیل سطوح استرس حیوانات
طی سه دوره چهار هفتهای، براندل و فارین تعدادی از فنچهای گورخری در گروهها را در معرض عوامل استرسزا قرار دادند و تأثیرات این عوامل را بر روی اعضای استرسدیده و بدون استرس در گروهها ثبت کردند.
ابزارهای آنها شامل اختلالات القاکننده استرس و دوربین بود. آنها همچنین سطح هورمون استرسی به نام کورتیکواسترون را در پرهای دم پرندگان آزمایش کردند تا لایهای دیگر به تحلیل استرس خود اضافه کنند.
استرس یک سرایت اجتماعی است
براندل اظهار داشت: «آزمایشات ما نشان میدهد که واکنشهای استرسی میتواند از فرد به سایر اعضای گروه اجتماعی سرایت کند، حتی به کسانی که خود در معرض استرس نیستند.»
در گروههایی که تعداد پرندگان استرسدیده بیشتر بود، تأثیرات بر پرندگان بدون استرس قویتر بود. پرندگان بدون استرس شروع به نشان دادن رفتاری مشابه با پرندگان استرسدیده کردند و تغییراتی در فعالیت و رفتار آنها مشاهده شد.
این تقلید از واکنشهای استرسزا نشان میدهد که استرس در برخی پرندگان میتواند به دیگران سرایت کند، حتی اگر مستقیماً در معرض عامل استرسزا نباشند.
استرس، انسجام اجتماعی و بقا
مواجهه با استرس در گروه پیامدهای رفتاری روشنی داشت.
گروههایی با تعداد قابل توجهی از اعضای استرسدیده، کاهش چشمگیری در فعالیت اعضای بدون استرس نشان دادند.
در طبیعت، این امر میتواند باعث کاهش اکتشاف و دسترسی به منابع شود و به این ترتیب فرصتهای بقا را محدود کند.
محققان همچنین تغییراتی در رفتار اجتماعی مشاهده کردند. پرندگان بدون استرس در چنین گروههایی روابط اجتماعی کمتری داشتند و این امر فشار بیشتری بر روابط موجود وارد میکرد.
دامین فارین توضیح داد: «استرس در گروه میتواند انسجام اجتماعی آن را تحت تأثیر قرار دهد. در عین حال، کاهش پیوندهای اجتماعی ضعیف به نوبه خود خطر انتقال استرس را کاهش میدهد.»
مدیریت استرس در حیات وحش
یافتههای حاصل از تحقیقات براندل و فارین پیامدهای مهمی برای تلاشهای حفاظتی و استراتژیهای مدیریت حیات وحش دارد.
با افزایش تغییرات محیطی ناشی از انسان، درک پویایی اجتماعی استرس در جمعیتهای حیوانی بسیار مهم میشود.
مدیریت استرس در حیات وحش تنها شامل پرداختن به فشارهای مستقیم محیطی نیست، بلکه باید در نظر گرفت که استرس چگونه در جوامع حیوانی گسترش مییابد.
حفاظتگران میتوانند با ترویج شرایطی که از رفاه فردی و انسجام اجتماعی حیوانات پشتیبانی میکند، استراتژیهای خود را بهبود بخشند.
این ممکن است شامل ایجاد زیستگاههایی باشد که برخورد با عوامل استرسزا را به حداقل میرسانند و تعاملات اجتماعی را که به کاهش استرس کمک میکند، ترویج دهند.
درسهایی برای انسانها
فراتر از حفاظت از حیات وحش، این مطالعه درسهای ارزشمندی را برای جوامع انسانی ارائه میدهد. استرس جنبه فراگیر زندگی مدرن است و افراد اغلب بهطور غیرمستقیم بر اطرافیان خود تأثیر میگذارند.
مفهوم استرس بهعنوان یک سرایت اجتماعی، تشویق به بازنگری در پویاییهای جامعه و سیستمهای حمایت متقابل را ایجاد میکند.
درست مانند گروههای حیوانی، ترویج محیطهایی که انتقال استرس را کاهش داده و ارتباطات اجتماعی را تقویت میکند میتواند بهبود جمعی را افزایش دهد.
این یافتهها اهمیت شبکههای اجتماعی و مشارکت جامعه را در کاهش استرس و تقویت تابآوری نهتنها در میان حیوانات بلکه در جوامع انسانی نیز برجسته میکند.
رفتار حیوانات فراتر از استرس
درک رفتار و انتقال استرس در دستههای پرندگان تنها یک فصل از داستان بزرگتر رفتار حیوانات است.
این مطالعه همچنین بر پیچیدگی رفتار اجتماعی حیوانات و تأثیر بالقوه آن بر تاکتیکهای بقا تأکید میکند. دیگر این نمایش تکنفره نیست؛ هر موج پرندهای اهمیت دارد.
جزئیات بیشتر در مورد این مطالعه
این مطالعه با عنوان «استرس در محیط اجتماعی: پیامدهای رفتاری و اجتماعی انتقال استرس در گروههای پرندگان» بهتازگی در نشریه Proceedings of the Royal Society B Biological Sciences منتشر شده و به صورت آنلاین در دسترس است.
این تحقیق تحت نظارت گروه برتری رفتار جمعی در دانشگاه کنستانس توسط هانیا براندل انجام شد. در طول این مطالعه، دامین فارین نیز با این گروه و همچنین با مؤسسه رفتار حیوانات ماکس پلانک همکاری داشت.