روابط خانوادگی، در گذر نسلها به شیوههایی ادامه مییابد که اغلب نادیده گرفته میشوند. فراتر از اعضای خانواده در یک خانه، پیوند خاموش میان پدربزرگها و مادربزرگها با نوهها میتواند نقشی قدرتمند در شکلدهی به زندگی ایفا کند.
یک مطالعه جدید از اولیویا هیلی و ریچل دانیفون در دانشگاه کورنل، نوری تازه بر این روابط کمتر دیدهشده انداخته است.
اهمیت سنتی و پنهان پدربزرگ و مادربزرگها
نقشهای سنتی پدربزرگ و مادربزرگها
پدربزرگ و مادربزرگها از دیرباز در خانوادهها نقشهای مهمی داشتهاند؛ راهنما بودهاند، مراقبت کردهاند و گاهی حتی از لحاظ مالی حمایت نمودهاند. با این حال، پیش از این پژوهش، اطلاعات کمی درباره میزان نزدیکی کودکان به پدربزرگ و مادربزرگهایشان در دسترس بود.
استفاده از دادههای دقیق
محققان برای بررسی این موضوع، دادههای مطالعه پانل پویایی درآمد (PSID) را به کار گرفتند؛ یک نظرسنجی بلندمدت و معتبر که اطلاعات دقیقی از خانوارهای آمریکایی گردآوری میکند.
نتایج مطالعه نشان داد تعداد قابلتوجهی از کودکان در نزدیکی پدربزرگ و مادربزرگ خود زندگی میکنند و این نزدیکی بر نحوه اشتراکگذاری زمان، مراقبت و منابع در خانوادهها اثرگذار است.
بسیاری از کودکان در نزدیکی پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند
آمارهای دقیقتر از مطالعات گذشته
در گذشته، فاصله مکانی بهصورت کلی (مثلاً در محدوده ۲۵ یا ۳۰ مایلی) اندازهگیری میشد که جزئیات مهمی را درباره خانوادههایی که در فاصله بسیار نزدیک زندگی میکنند، از قلم میانداخت.
اما در این مطالعه، هیلی و دانیفون از دادههای جغرافیایی دقیق PSID استفاده کردند. آنها فاصلهها را تا سطح بلوک سرشماری (کوچکترین واحد جغرافیایی در دادههای سرشماری) اندازهگیری کردند.
یافتههای کلیدی
- تقریباً نیمی از نوههای آمریکایی در فاصله ۱۰ مایلی از یک پدربزرگ یا مادربزرگ زندگی میکنند.
- حدود ۱۳ درصد از نوهها، تنها در فاصله یک مایلی زندگی میکنند.
- شگفت آنکه، این گروه به اندازه گروهی است که در فاصله ۵۰۰ مایل یا بیشتر زندگی میکنند.
این آمار نشان میدهد که بسیاری از خانوادهها فرصتهای روزانهای برای تعامل و حمایت متقابل دارند.
خانوادههای نزدیکتر، چالشهای بیشتری دارند
تفاوت بر اساس سطح تحصیلات و درآمد
البته زندگی در نزدیکی پدربزرگ و مادربزرگها در بین همه خانوادهها به طور یکنواخت توزیع نشده است.
مطالعه نشان داد که تفاوتهای واضحی بر اساس تحصیلات، درآمد و ساختار خانوادگی وجود دارد.
- خانوادههایی که نزدیکتر زندگی میکنند، معمولاً با چالشهای اقتصادی بیشتری مواجهاند.
- میزان تحصیلات در این خانوادهها پایینتر است، و والدین مجرد در آنها رایجترند.
بهعنوان نمونه:
۳۹ درصد از مادرانی که در فاصله یک مایلی پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند، دارای مدرک دیپلم یا کمتر هستند. این در حالی است که در خانوادههایی که حداقل ۵۰۰ مایل دورتر زندگی میکنند، این رقم تنها ۲۰ درصد است.
همچنین در این خانوادههای نزدیک، درآمد خانوارها پایینتر است و خانوارهای تکسرپرست بیشتری دیده میشود.
نقش قویتر مادربزرگ و پدربزرگهای مادری
مطالعه نشان داد که ۶۳ درصد از خانوادههای نزدیک، در نزدیکی خانواده مادری زندگی میکنند. این در حالی است که در خانوادههای دورتر، این عدد ۵۱ درصد است.
خانوادههای نزدیک، زمان بیشتری با هم میگذرانند
تأثیر فاصله بر تعامل خانوادگی
نزدیکی مکانی، تأثیر مهمی بر میزان زمانی که خانوادهها صرف کمک به یکدیگر میکنند دارد.
مطالعه هیلی و دانیفون نشان داد که هرچه فاصله کمتر، میزان تعامل و حمایت متقابل بیشتر.
در خانوادههایی که در فاصله یک مایلی زندگی میکردند:
- ۶۱ درصد از دریافت کمک از پدربزرگ و مادربزرگها خبر دادند.
- ۶۲ درصد نیز در مقابل، خود به آنها کمک میکردند.
حجم کمکها
این خانوادهها سالانه به طور متوسط:
- ۲۰۸ ساعت کمک از پدربزرگ و مادربزرگ دریافت میکردند
- و ۱۲۸ ساعت کمک در قبال آن ارائه میدادند.
با افزایش فاصله، این اعداد بهشدت کاهش مییافت.
خانوادههایی که در فاصله ۵۰۰ مایلی یا بیشتر بودند، زمان کمک بسیار کمتری را گزارش کردند.
نظر دانیفون
«تعداد قابلتوجهی از نوهها در فاصله بسیار نزدیک با پدربزرگ یا مادربزرگ زندگی میکنند. همچنین، نتایج ما نشان میدهد که ویژگیهای این خانوادههای نزدیکتر، با آنهایی که کمی دورترند تفاوت دارد.»
محدودیت حمایت مالی
کمک مالی؛ الگوی متفاوت
جالب است که حمایتهای مالی، الگوی زمانی را دنبال نمیکند.
مطالعه نشان داد که میزان دریافت پول از پدربزرگ و مادربزرگها بر اساس فاصله مکانی تفاوت چشمگیری ندارد.
- تقریباً یکچهارم خانوادهها در تمامی دستهبندیهای فاصله، از پدربزرگ و مادربزرگها پول دریافت میکنند.
- تنها استثنا: خانوادههای ۵۰۰ مایل یا بیشتر فاصله، میانگین دریافت مالی بالاتری (حدود ۲,۰۰۰ دلار در سال) داشتند.
اما این افزایش، الگوی ثابتی از حمایت مالی بیشتر در خانوادههای دور را نشان نمیداد.
پرداخت کمک مالی به پدربزرگ و مادربزرگ
وقتی صحبت از کمک مالی خانوادهها به پدربزرگ و مادربزرگ میشود، فاصله کمی اهمیت پیدا میکند.
خانوادههایی که در فاصله یک مایلی زندگی میکنند، احتمال بیشتری دارد که از نظر مالی به پدربزرگ و مادربزرگ خود کمک کنند.
با این حال، یافته اصلی مطالعه روشن بود:
تعاملات مبتنی بر زمان، در خانوادههای نزدیک غالب است و پول، نقش کمرنگتر و غیرقابل پیشبینیتری دارد.
حمایت در مراقبت از کودک توسط پدربزرگ و مادربزرگ
نقش در تربیت نوهها
مطالعه، درسهای مهمی درباره درک زندگی خانوادگی در دنیای امروز ارائه میدهد.
خانوادههایی که نزدیک زندگی میکنند، اغلب عادتهای روزمره خود را بر اساس حمایت متقابل شکل میدهند.
به گفته دانیفون:
«این نشان میدهد که اعضای خانوادههایی که در نزدیکی یکدیگر زندگی میکنند، بهشدت در زندگی هم درگیرند.»
بسیاری از این انتقال زمان، احتمالاً شامل مراقبت از کودکان است.
این امر اثرات گستردهای دارد:
- پدربزرگ و مادربزرگها میتوانند بار والدین شاغل را سبکتر کنند.
- والدین، از کمک اضافی بهرهمند میشوند.
- پدربزرگ و مادربزرگ نیز از بودن با نوهها احساس رضایت بیشتری پیدا میکنند.
افزایش رفاه روانی
مطالعات نشان میدهد که پدربزرگ و مادربزرگها وقتی در زندگی نوههایشان درگیرند، احساس خوشبختی بیشتری دارند.
این نکته، نشاندهنده مزایای بالقوه این مدل زندگی نزدیک برای همه نسلهای درگیر است.
زندگی در نزدیکی پدربزرگ و مادربزرگ، پیوندها را تقویت میکند
تمرکز خاص بر خانوادههای دارای فرزند
این پژوهش از آن جهت مهم است که بهطور خاص بر خانوادههایی با فرزند خردسال تمرکز داشت.
مطالعات پیشین، اغلب روابط میان والدین و فرزندان بالغ را بررسی کرده و نقش نوهها را نادیده گرفته بودند.
هیلی و دانیفون با در نظر گرفتن نوهها، تصویری جامعتر از شبکههای حمایتی خانوادگی ارائه دادند.
اهمیت جغرافیا در تعاملات
آنها نشان دادند که فاصله مکانی دقیق بر نحوه مبادله زمان و پول اثر میگذارد.
به گفته دانیفون:
«ما تعداد قابلتوجهی از نوههایی را که در فاصله بسیار نزدیک با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند شناسایی کردیم و نشان دادیم که فاصله جغرافیایی، حتی در مقیاسهای بسیار ریز، با سرمایهگذاریهای زمانی متقابل در خانواده مرتبط است.»
فاصله مکانی، نیازمند بررسی بیشتر
محدودیتهای پژوهش
محققان محدودیتهایی را در مطالعه خود پذیرفتند:
- نمونه آماری تنها شامل پدربزرگ و مادربزرگهایی بود که در دادههای PSID ثبت شده بودند.
- برخی خانوادهها ممکن است در انتظار رخدادهای مهم (مثل تولد نوه) به نزدیکی یکدیگر نقل مکان کرده باشند.
این مسئله، پرسشهایی را درباره میزان نقش انتخاب آگاهانه خانوادهها در نزدیکی جغرافیایی مطرح میکند.
پیام نهایی پژوهش
با این حال، یافتهها به وضوح نشان داد که نزدیکی جغرافیایی، زندگی خانوادگی در آمریکا را شکل میدهد.
پژوهشهای آینده میتوانند بررسی کنند که این الگوها چه اثری بر رفاه هر سه نسل خانواده دارد.
در پایان، پیام اصلی مطالعه روشن است:
جغرافیا نقشی کلیدی در زندگی خانوادگی آمریکاییها دارد و بسیاری از کودکان، بسیار نزدیکتر از آنچه تصور میکنیم در کنار پدربزرگ و مادربزرگهای خود زندگی میکنند.
این مطالعه در مجله Demographic Research منتشر شده است.