شهاب، نوازندهی موسیقی است. سیوپنج سال سن دارد، ۶ سال پیش پزشکان تشخیص دادند که او به سرطان معده مبتلا است. بیماری شهاب در مراحل اولیه تشخیص داده شد و بدن او به درمانها و عمل جراحی واکنش مثبتی نشان داد و او سرطان را پشت سر گذاشت.
شهاب به آمریکا مهاجرت کرد، این روزها سرگرم ادامه تحصیل است و مراقبتها و آزمایشهای پزشکی فعلا اثری از بازگشت بیماری نشان نمیدهند. با اینحال، مرگ بعد از تجربهی یک بیماری سخت، دیگر اتفاق دوردستی نبود. مرگ دیگر چیزی نبود که تنها برای آشنایان و پیران خانواده اتفاق بیفتد و چیزی نبود که فکر کردن به آن را بشود تا مدتها به تعویق انداخت.
شهاب به دویچهوله گفت: «بعد از شیمیدرمانی در تختخواب دراز میکشیدم و با حالت تهوع و سرگیجه به مرگ فکر میکردم. برخلاف انتظارم هراس از مرگ مدام کمتر میشد، مرگ دیگر یک اتفاق ترسناک سخت نبود. برای اولین بار قسمت مهمی از زندگی بود که قرار بود رخ بدهد. من همیشه آدم اهل برنامهریزی بودم و هستم. از اتفاقهای پیشبینیناشده استقبال نمیکنم. کمکم دیدم دوست دارم به مرگ خود نیز دقیقتر فکر کنم، به جزئیات و حواشیاش و برایش برنامهریزی کنم.»
شهاب که سالهاست نوازندهی حرفهای گیتار کلاسیک است، میگوید فکر میکند که دوست دارد در مراسم خاکسپاری و سوگواریاش به جای نوای نوحه و قرآنخوانی، گیتارنوازیهای کلاسیکی پخش شود که سالهاست نوای گوشنواز زندگی اوست و باعث شد تمام مسیر زندگی حرفهای او در راه موسیقی رقم بخورد.
او گفت: «هرچه بیشتر به مرگ خودم فکر میکردم، جزئیات پررنگتر و بیشتر میشد. مثلا من هیچوقت از گل گلایول خوشم نیامد و این گل، رایجترین گیاه مراسم سوگواری در ایران است. از بچگی عاشق گل نرگس و عطر بینظیرش بودم. دوست دارم آخرین بدرقهی عزیزانم با من آغشته به بوی نرگس باشد، نه گل گلایول.»
شهاب میگوید با خود فکر کرد در زمانهای که با دو سه کلیک میشود غذا سفارش داد، کفش و لباس خرید، برنامهی سفر تفریحی بعدی را چید و بلیتها را خرید؛ در کشوری که زباناش را بلد نیستید میتوانید مکالمهی روزمرهی کوچکی داشته باشید و قهوه سفارش دهید، امور بانکی را راستوریس کنید و… چرا نشود برای مرگ و مراسم خاکسپاری و ختم برنامهریزی کرد؟
"یک برش کیک برای آخرین مجلس"
شهاب اولین نفری بود که این فکر و سوالها از ذهناش عبور کرد. او به رسم این زمانه که برای یافتن راهحل هر مسالهای، ابتدا به سراغ "گوگل" میرویم، پای لپتاپ نشست و در کمال تعجب دید که چند وبسایت و اپلیکیشن برای برنامهریزی، تنظیم و تدارکات مرگ در دسترس است.
یکی از محبوبترین این اپلیکیشنها "کیک" است. نامی که شاید در ابتدا از تصویر مرگ و عزا خیلی دور باشد و تصویر و طعم شیرین کیک، بیشتر زندگی و تولد را به یاد کاربران بیاندازد. اما "کیک" میخواهد صحبت کردن، فکر کردن و تجربهی مرگ را به آسانی و آرامش خوردن "یک برش کیک" تبدیل کند.
"کیک" استارتآپی است که کار خود را از شهر بوستون آمریکا شروع کرد. سولین چن، بنیانگذار این اپلیکیشن در توضیح "کیک" چند جمله معروف دارد: «ببینید همهی ما خواهیم مرد. خب حالا چه کنیم که صحبت کردن درباره این اتفاقی که همهی ما تجربه خواهیم کرد، آسان شود؟ چطور برای آن آماده شویم و چرا آخرین مراسمی که ما ستارهاش خواهیم بود، باب میل ما نباشد؟»
هر کاربری میتواند این اپلیکیشن را رایگان نصب کند و عضو شود. "کیک" همان ابتدا بیش از ۳۰ سوال از کاربر میپرسد تا بداند ترجیح او و "بایدها و نبایدهای" او از چه قرار است. از سوالهایی سادهتر مثل این که چه رنگی را دوست دارید و گل مورد علاقهتان چیست گرفته تا سوالهای سختتری مثل اینکه آیا "یک عذرخواهی" به کسی بدهکارید؟ فکری برای آینده میراث آنلاین خود کردهاید؟
"کیک" بنا به پاسخها و تمایل هر کاربر برای او پروفایل ویژهای تنظیم میکند و شما میتوانید این پروفایل ویژه را برای هر کسی که فکر میکنید لازم است خواستههای شما را برای بعد از مرگ بداند، ارسال کنید: از وکیلتان گرفته تا همسر و دوستان نزدیک.
دستاندرکاران طراحی این اپلیکیشن میگویند برای تنظیم سوالها ساعتها با دهها مشاور از پزشک و پرستار و روانکاو گرفته تا کشیش و مدیران گورستانها مصاحبه کردند و تلاش کردند سوالها را به حرفهایترین شکل تهیه و تدوین کنند.
"میراث خود را تضمین کنید و آسوده به خواب ابدی روید"
یکی دیگر از اپلیکیشنهایی که میتواند در برنامهریزی و آمادگی برای تجربه مرگ یاور شما باشد، اپلیکیشنی است با نام Safe Beyond.این اپلیکیشن به کاربر اجازه میدهد که آخرین پیغام خود را برای عزیزانش تنظیم و آماده کند.
اگر میخواهید یک بار دیگر به شریک زندگیتان بگویید که بودناش چه تاثیری در زندگی شما داشته و چقدر دوستش دارید، اگر چند عذرخواهی بدهکارید، اگر مدتها تظاهر کردید با همکارتان دوستی دارید و در واقعیت فقط او را تحمل میکردید یا اگر کسی را دوست داشتید و هرگز جرات نکردید به او بگویید، میتوانید پیغام خود را در قالب ایمیل، پیام ویدیویی یا صوتی یا یک نوشته طولانی آماده کنید.
کاربر میتواند تاریخ را مشخص کند که اپلیکیشن پیغام را چه زمانی برای فرد مورد نظر بفرستد. این زمان ممکن است حتا سالها بعد از مرگ شما باشد.
کاربر در این اپلیکیشن میتواند یک یا چند نفر را به عنوان "فرد مورداعتماد" معرفی کند تا آنها به دستاندرکاران اپلیکیشن خبر مرگ و دستبهکارشدن برای رتقوفتق پیغامها را شروع کنند.
اپلیکیشن برای کاربر محدودیتی درنظر نگرفته است. شما میتوانید هرتعداد پیغام مکتوب و صوتی و تصویری که میخواهید تنظیم کنید. همهی ناگفتنیها را بگویید و گفتنیهای شیرین را بار دیگر تکرار کنید و با حسابی پاک از دنیا بروید.
یکی دیگر از وبسایتهایی که به کاربران اجازه میدهد تا به شکل آنلاین هر سند و مدرک مهمی را ذخیره و آماده کند – از وصیتنامه گرفته تا شمارهی مالیات و بیمه- سایت "اور پلن" است.
گن نیومن، بنیانگذار این وبسایت در مصاحبهای به روزنامه انگلیسی "گاردین" گفته بود: «وبسایت ما برای یک بار استفاده و برنامهریزی نیست. همراه همیشه شماست و هر فردی طی سالها میتواند به تدریج و آرام همهی مدارک مهم خود را به امنترین شیوه در وبسایت ما ذخیره کند. بعد میتواند در طی سالهای زندگیاش چند نفر معتمد خود را معرفی کند و تمام مدارک حیاتی و مهم زندگیاش برای کارهای اداری در اختیار آنها قرار بگیرد.»
"شبکههای اجتماعی، همراه مرگ شما"
حرف زدن از مرگ و فکر کردن به عاقبت میراث دیجیتالی که برجا میماند، دستکم در میان کاربران غالبا جوان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی عادیتر شده و دیگر تابو محسوب نمیشود، به طوری که شبکههای اجتماعی پرمخاطب را هم متوجه کرده و به فکر انداخته است.
حالا فیسبوک، توئیتر، پینترست و گوگل همگی به فکر روزگار بعد از مرگ کاربران خود هستند و به آنها این امکان را میدهند که از حالا برای میراث دیجیتال خود، چارهاندیشی کنند.
شما میتوانید فردی را از حالا به هریک از این شبکههای اجتماعی معرفی کنید تا بعد از مرگ شما و با ارسال گواهی فوت شما، اختیار و کنترل شناسهی کاربری شما را به عهده بگیرد.
بیشتر این شبکههای اجتماعی اما محدودیتهایی برای وارث شما در نظر میگیرند. مثلا وارث نمیتواند نوشتههای قبلی شما را دستکاری و ویرایش کند یا عکسی را حذف کند.
"حق انتخاب" و "امکان مدیریت" هر روز بیشتر کلیدواژهی نسل جوانی میشود که اولین نسلی بود که با فنآوری بزرگ شد و با سرعت پیشرفتها و تحولات تکنولوژی را تجربه میکند. نسلی که مایل است حتی در روزگاری که دیگر در این دنیا نبود، کنترل و توان مدیریت احوالات شخصی خود را داشته باشد.
شهاب که کاربر دستکم دو اپلیکیشن ویژه برنامهریزی برای آخرین ایستگاه عمر است، میگوید حالا با تصویر مرگ بیشتر از همیشه خو گرفته است. خیالش از بابت میراث دیجیتالاش آسوده است و میداند شناسههای کاربریاش دست فرد مطمئنی خواهد بود و مورد سوءاستفاده قرار نخواهد گرفت.
او میگوید: «من در خانوادهای بزرگ شدم که عادت نداشتیم به هم علنی ابراز احساسات کنیم. یادم نمیاد هیچوقت به خواهر بزرگم گفته باشم که چقدر برایم محترم و عزیز و الگو است و چقدر دوستش دارم. بارها سعی کردم در دیدار رودررو بهش بگویم، اما واقعا سخت است رویهی رایج تربیت خانوادگی را بر هم زد. اما یک ویدیو درست کردم که روز تولد ۴۰ سالگیاش، مرده باشم یا زنده، از طرف اپلیکیشن برای او ارسال خواهد شد. آنجا رک و راست گفتم که چقدر دوستش دارم و پشتام به بودن او گرم است.»