به طور خلاصه میتوان گفت نحوه عملکرد این مدل کامپیوتری اینگونه است: محققان ۸۶۲۲۰ داوطلب داشتند که به یک پرسشنامه ۱۰۰ سؤالی در مورد شخصیت خود پاسخ دادند. سپس به مدلهای کامپیوتری اجازه دادند تا به ۹۰ درصد اطلاعات شخصی و تمام لایکهای فیسبوکی کاربر دسترسی داشته باشند. بعد به مدلهای کامپیوتری آموزش داده شد تا بیحسابوکتاب این دادهها را بررسی کرده و مشخص کنند بین یک سری لایکهای خاص و خصوصیات فردی خاص چه ارتباطی وجود دارد. این مدلها از این ارتباطها برای پیشگویی ۱۰ درصد باقیمانده از خصوصیات شخصیتی فرد موردنظر استفاده کردند. این پیشگوییها با پیشگوییهای دوستان کاربر در دنیای واقعی مقایسه شد. دوستان کاربر موردنظر یک پرسشنامه ۱۰ سؤالی در مورد شخصیت دوست فیسبوکی خود را پاسخ دادند.
اثبات قدرت فیسبوک طبیعتاً باعث برانگیختن این عقیده شد که ما انسان هستیم و نه برنامههای کامپیوتری. برخی نشریهها نیز خبر این تحقیق را منتشر کرده و ادعا کردند که این تحقیق حقایق وحشتناکی از شبکههای اجتماعی آشکار میکند. به عنوان مثال، برخی از تیترهای خبری اظهار داشتند که فیسبوک شما را بهتر از دوستان یا اعضای خانوادهتان میشناسد.
در واکنش به چنین تیترهایی باید بگوییم که قضیه پیچیدهتر از این حرفها است. یک موضوع این است که تفاوت زیادی در تعداد لایکهایی که مدلهای کامپیوتری باید برای دستیابی به دقت انسان بررسی کنند، وجود دارد. برای پیشگویی شخصیت یک نفر توسط همکارش، بررسی کمتر از ۱۰ لایک کافی است؛ اما مدلهای کامپیوتری به ۶۵ لایک برای دستیابی به دقت همکار، ۱۲۵ لایک برای دستیابی به دقت اعضای خانواده و ۲۷۵ لایک برای دستیابی به دقت همسر نیاز دارند.
همچنین این واقعیت وجود دارد که مدل کامپیوتری موردنظر، مجموعه داده بزرگی در اختیار داشت تا در مرحله اول، زمانی که کامپیوتر در حال ساخت مدل بود، از آن دادهها استفاده کند. در واقع برای هر کاربر از ۷۰ هزار کاربری که به اطلاعاتشان دسترسی داشت، به کوچکترین جزئیات مشخصات شخصی در قالب ۱۰۰ سؤال و تمام لایکهای کاربر دسترسی داشت. اگر این موضوع که لایکهای خاص با خصوصیات شخصی خاص ارتباط دارند، تعجبآور نیست، پس اگر لایکهای کافی را در اختیار یک برنامه کامپیوتری هوشمند قرار دهید هم تعجبآور نخواهد بود؛ زیرا از این لایکها استفاده میکند تا یک سری خصوصیت را به دقت پیشگویی کند.
به عنوان مثال، فرض کنید ۹۰ درصد از طرفداران Taylor Swift خود را برونگرا توصیف میکنند. در این صورت احتمال این که فردی که طرفدار Swift است، برونگرا باشند، بسیار زیاد است. حتی اگر بتوانید یک سری علاقهمندیهای فرد موردنظر را ببینید و بدانید که چگونه این علایق به برونگرایی ارتباط دارند، احتمال این که فکر کنید این فرد یک برونگرا است، بسیار زیاد میشود. به ویژه اگر شما یک کامپیوتر باشید که میتواند چندین گیگابایت داده از این ارتباطات را به راحتی طبقهبندی کند.
تمام اینها نشان میدهد که علایق و ترجیحات شما، اطلاعات زیادی در مورد شما آشکار میکنند و هر قدر اطلاعات بیشتری از ترجیحات خود به اشتراک بگذارید، شرکتها و افراد آنلاین مختلف بهتر شما را میشناسند و بهتر میتوانند کالاهای خود را به شما بفروشند. در واقع فیسبوک آنطور که دوستان و اعضای خانواده شما را میشناسند، شما را نمیشناسد. البته فیسبوک میداند که چه چیزی را دوست دارید و این موضوع را میداند زیرا شما با میل و رغبت روی دکمهای کلید کردید و این علاقه را نشان دادید.