من رو به فکر انداخت، کلاس ساعت ۹ صبح بود، شاید آدم شب زنده داری هست و صبح ها براش مناسب نیست شاید شب تا دیر وقت کار میکرده و خواب کافی در شبها قبل از هر کلاس نداشته. شاید بیماری داره یا از داروهای تجویزی استفاده میکنه که خوابآلودش میکنه.
واقعیت اینه که، فاکتورهای زیادی به خواب افتادن غیره منتظره ما، در مکانی نامناسب، یا حتی وقتی که واقعا نمیخواهیم کمک میکند.
فاکتورهایی که در هوشیاری ما تاثیر میگذارند
ما در طول روز ممکن است که به دلایل متعددی خوابآلود باشیم، از جمله داروهای تجویزی، خوردن غذایی زیاد، کمآبی و عوامل پزشکی.
از دیدگاه علم خواب، میزان سطح هوشیاری ما میتواند تحت تاثیر سه فاکتور قرار بگیرد: ساعت بیداری، ساعت روز و ساعت روی وظایف. هرچه بیشتر بیدار بمانیم تمایل یا گرایش ما به خواب بیشتر میشود (که خواب افتادن را سادهتر میکند) و بیشتر احساس خوابآلودگی میکنیم. زمانیکه خواب شروع میشود، گرایش ما به خواب هرچه بیشتر بخوابیم کاهش مییابد.
هوشیاری ما در طول روز و شب بالا و پایین میشود و آهنگ شبانه روزی رو انعکاس میدهد. کمترین میزان سطح هوشیاری ما (nadir نهایت افت) دوروبر ساعت ۴ صبح میباشد، با افت دومی در اوایل عصر. بیشتر ما آن حس تنبلی که اواسط عصر به ما دست میدهد را تجربه کردهایم، که به درستی با نام "post-lunch dip چرت بعد از نهار" به آن اشاره میشود.
این زمان متداولی برای خواب نیمروز یا siesta میباشد (از ریشه لاتین hora sexta "ساعت ششم") که رخ دهد. با وجود اینکه ممکن است دلایل آب و هوایی و فرهنگی برای خواب میان روز وجود داشته باشد، روندهای زیستی وجود دارد که خوابیدن در این ساعت روز را سادهتر میکند.
ممکن است یک اثر "زمان بر روی کار" نیز وجود داشته باشد: هرچه بیشتر شخص درگیر وظیفهای تکراری ست خستگی ذهنی بیشتری پیدا خواهد کرد. این میتواند برای دورههای طولانی زمانی صادق باشد، برای مثال، در طول شیفت کاری یا درس طولانی. خستگی و ملالت می تواند اثر "زمان بر روی کار" را بدتر کند. این شاید توضیح دهد که چرا اگر ما در سخنرانی یا جلسهای هستیم که بطور خاصی مهیج نیست، ممکن است که خوابمان ببرد.
در کتاب John Medina با نام “Brain Rules” (قوانین مغز) او بیان میکند که سطح توجه دانشجویان دوروبر ده دقیقه شروع درس افت میکند. او پیشنهاد میکند که درسها هر ده دقیقه تغییراتی را معرفی کنند، از قبیل درگیر کردن دانشجو با سوال کردن، و یا تغییر دادن نحوه بیان. با تحریک کافی، تنوع و انگیزه، ما میتوانیم بر میزان قابل توجهی از خوابآلودگی پیروز شویم.
این فاکتورها اگر خواب زیادی در شب نداشته باشیم بدتر میشوند. این میتواند بخاطر صدای یا نور محیط، استرس، نوزاد تازه بدنیا آمده یا مشکلات خواب رفتن در شبها گرم تابستان باشد.
در حالیکه این فاکتورها در اشخاص سالم رخ میدهد، خوابآلودگی در روز ممکن است لایه زیرین نشان دهنده اختلال در خواب باشد. اختلالات خواب مانند آپنه انسدادی خواب (obstructive sleep apnoea) پرخوابی (hypersomnia) و حمله خواب (narcolepsy) میتوانند خوابآلودگی قابلتوجهی در روز را ایجاد کنند، خطر تصادفات را افزایش دهند و بهرهوری را کاهش دهند.
مکانیزم خواب مغز
چیزی که در مغز ما در روند خواب و بیداری اتفاق میافتد در حد زیادی ناشناخته است. این ایده وجود دارد که مراکز wake-promoting (ترویج بیداری) در مغز وجود دارد که از پیام رسانهای شیمیایی ("انتقال دهنده های عصبی neurotransmitters" از قبیل سروتونین) برای تحریک مراکز انگیزش مغز استفاده میکنند.
این ایده وجود دارد که دسته کوچکی از سلولها در مغز (با نام ventrolateral preoptic nucleu –VLPO) سطح خوابآلودگی مغز را تحت نظر دارد، و زمانی که این سطوح زیاد شود فرمان خواب را میدهد.
او این کار را بوسیلهی جلوگیری از عمل ناحیه ترویج بیداری مغز انجام میدهد، که شامل خوابآلودگی و ترویج حالت خواب میشود. این عمل به عنوان کلیدی که بر یکی از این دو وضعیت بیداری یا بازداری از بیداری گیر کرده است توضیح داده شده است.
این دلیل این میباشد که (حداقل در خوش خوابها) ما به زودی بعد از اینکه به خواب افتادیم بیدار نمیشویم. خوابآلودگی ما نیاز دارد که تقریبا بطور کامل صرف شود تا قبل از اینکه VLPO خاموش شود و به ما اجازه بیداری دهد. سلولهای عصبی VLPO میتوانند هرچه پیرتر میشویم بمیرند، این بخشی ست که به نظر میرسد دلیل افت کیفیت خواب ما بعدها در زندگی ست.
آیا میتوانیم اجتناب کنیم؟
مطالعات اخیر با استفاده از مدلسازی ریاضی نشان دادهاند که انتقال دهنده عصبی با نام orexin ممکن است که به ما اجازه مقاومت در برابر اعمال VLPO را بدهد. این پیروزی ما را در چگونگی تلاشهای عمدی ما برای بیدار ماندن در برابر تمایل طبیعی به خواب را توضیح میدهد ( میتوانیم خود را از خواب محروم کنیم).
بعضی از داروها، از قبیل کافئین، به گیرندههای خاصی که بطور معمول فرمان خوابآلودگی را میدهند میچسبند، و در نتیجه هوشیاری را ترویج میکنند. با این وجود روند ترویج خواب به میزان عمدهای از کنترل خودآگاه ما خارجند، در نتیجه لحظهای که گرایش خواب در بالاترین حد خود است، مقاومت بیفایده است.
بحثی در حال ادامهای وجود دارد که آیا در گفتن لحظهای که در حال خواب افتادن هستیم خوب هستیم یا نه. بیشتر محققان بر این باورند که ما بطور کلی زیاد در تشخیص لحظهای که خواب ما را فرا میگیرد خوب نیستیم.
این پیامدهای امنیتی مهمی برای مثال برای محیط کار و تصادفات خودرو دارد. خوابآلودگی راننده سالانه باعث تصادفات جادهای بسیاری میشود. تحقیقات در ناحیه خواب برای بررسی نشانههای اولیه خوابآلودگی و روشهای تشخیص خوابآلودگی برای هشدار دادن به یک فرد که برای رانندگی خوب نیست در حال ادامه است.
بیشتر ما میدانیم که چه زمانی سطح خوابآلودگی ما در بیشترین میزان خود در طول روز میباشد، یا اینکه چه احساسی بعد از یک شب بدخوابی خواهیم داشت، پس فکر خوبی ست که هرجا که امکان دارد روز خود را برنامهریزی کنیم تا از انجام وظایف مهم در زمانی که بیشترین خوابآلودگی را داریم اجتناب کنیم.
0 نظر
لاقل مترجم محترم یه بار کاش میخوندش تا ببینه از ترجمه ش سر در میاره یا نه ؟! انگار خواب آلود بودن !!!