اگر پاسخ شما مثبت است، پس مجبورید فشار روانی زندگی ابدی را تحمل کنید.
در کتاب رمان “عکس دوریان گرِی” اثر “اسکار وایلدز”، نقش اصلی روح خود را در مقابل جوانی ابدی معاوضه میکند اما در جریان داستان به آدمی بد ذات و شرور تبدیل میشود. “لئون کاس”، زیستشناس و محقق دانشگاه شیکاگو و رئیس انجمن زیستشناسی امریکا، معتقد است اگر انسانها این امکان را داشته باشند که به جاودانگی و زندگی ابدی برسند حاضر هستند تن به معاملههایی این چنینی بدهند.
اگر انسانها به اسرار جاودانگی پی ببرد و راههای رسیدن به ابدیت را کشف کنند، شاید روح خود را معاوضه نکنند اما قطعاً مانند شخصیت “دوریان” از انسانیت دور خواهند شد. از نظر کاس، استدلال “زندگی بدون مرگ بهتر است” چیزی شبیه به این است که بگوییم زندگی انسان زمانی بهتر است که چیزی غیر از انسان باشد.
دیدگاه “کاس” در خصوص این موضوع بحث برانگیز است اما نظریات او پیرامون مسائل مهم و اصلی زندگی قابل گفتوگوست. پیر شدن به چه معناست؟ آیا نوعی بیماریست که نیاز به درمان دارد یا بخشی از زندگی طبیعی انسانها تلقی میشود؟ اگر امری طبیعی است، آیا به نفع انسان است یا به ضرر او؟
مزیتهای فناپذیری
لئون کاس در طول سالهای متمادی بیانیههای بیشمار و نظریات مختلفی در خصوص آنچه خود “مزیتهای فناپذیری” نامیده ارائه داده است. یکی از آنها مفهوم فناپذیری و داشتن قدرت پذیرفتن مرگ از سوی انسانهاست. به عقیده او، انسان با پی بردن به ارزش و مفهوم واقعی زندگی به آن درجه از شناخت میرسد که با شمردن تکتک روزها قدردان روزهای خود خواهد شد و برای آنچه زندگی برای او با خود به همراه میآورد ارزش قائل میشود. کاس معتقد است روال طبیعی عمر انسان و روند پیری خود به تنهایی مسئله حائز اهمیتی است که به انسان کمک میکند مفهوم زندگی را بهتر درک کند.
جریان زندگی و کسب تجارب گوناگون موجب میشود انسان به حس رسیدن به کمال، حس پایبندی به تعهدها و درک مفهوم گذر زمان نزدیکتر شود. اگر راهی برای به تعویق انداختن گذشت زمان و تأخیر در رسیدن به پایان راه وجود داشته باشد، این راه مطمئناً حس وابستگی به زیباییهای زندگی مانند احساس تعهد و کمال را از بین خواهد برد.
خندق جاودانگی
در عوض اینکه مدام نگران این مسئله باشیم که دوری جستن از تمایل به جاودانگی چه تأثیری در زندگیمان خواهد گذاشت و سپری کردن یک زندگی طبیعی و نه چندان طولانی ما را از چه چیزهایی محروم خواهد کرد، بیایید فکر کنیم اگر قرار باشد عمر طولانیتری داشته باشیم با آن زمان اضافی چه خواهیم کرد. عمر طولانیتر و زمان بیشتر به معنای خستگی و ملالت بیشتر است.
کار و زندگی بیشتر آدمها، یک روند طبیعی و یکنواخت است. بنابراین، داشتن تعطیلات بیشتر یا تحولی کوتاه شاید موجب رضایت و خرسندی این افراد شود اما با تکرار مداوم قطعاً ملالت و خستگی بیشتری با خود به همراه میآورد. از طرفی قدرت تحمل و بردباری افراد یکسان نیست. بنابراین، با طولانیتر شدن زندگی و متعاقباً طولانیتر شدن حس ملالت و خستگی عواقب ناخوشایندی مانند احساس بدبختی و بیزاری و در موارد وخیمتر اقدام به خودکشی را به خود به دنبال خواهد داشت.
اما برخلاف این نظریه، برخی نیز معتقدند که داشتن عمری طولانی، به انسان نیرو و توان بیشتری خواهد بخشید تا به خواستههای خود برسد. به عبارت دیگر، به عقیده آنها انسان با رسیدن به عمر طولانی به فرصتهای بیشتری دست خواهد یافت که موجب بالا رفتن احساس ارزش و اعتبار در انسان میشود.