آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که بعد از یک روز بد، جلوی تلویزیون بنشینید و با یک قاشق به جان یک بستنی لیتری بیفتید. اگر چنین تجربهای را داشتهاید، احتمالا میدانید که غذا و خلق و خو گاهی اوقات به هم مرتبط هستند. اما در حالی که خوردن از روی استرس یک پدیده تایید شده است، ارتباط بین غذا و اختلالات خلقی، مانند افسردگی هنوز کاملا مشخص نیست. یا به صورتی دیگر: آیا چیزی که میخورید میتواند بر افسردگی شما تاثیر بگذارد – و آیا تغییر رژیم غذایی میتواند به طور بالقوه سلامت روحی شما را بهبود بخشد؟
تحقیق در مورد عوامل تغذیهای و افسردگی هنوز بی نتیجه مانده است. اما نکاتی وجود دارد که نشان میدهد غذا ممکن است در افسردگی نقش داشته باشد.
دانشمندان به دنبال جواب
تحقیق با استفاده از دادههایی که از مطالعات بزرگ مشاهدهای بدست آمده است، مانند مطالعه سلامت پرستاران و ابتکار عمل بهداشت زنان که شامل زنان میانسال، سالمند و اغلب پس از یائسگی بودند، ارتباطی بین غذا و خلق و خو پیدا کرد. این شامل یک مطالعه در سال ۲۰۰۵ در مجله بین المللی “چاقی” است که ارتباط بین چاقی و افسردگی و عوامل تغذیهای را نشان میدهد.
همچنین، در یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ در مجله آمریکایی تغذیه بالینی مشخص شد زنانی که بیشتر غذاهای غنی از ویتامین D میخورند نسبت به زنانی که در رژیم غذاییشان ویتامین D کمتری مصرف میکردند، ریسک ابتلا به افسردگی کمتری داشتند.
ارتباط
اما قطعا ارتباط رژیم غذایی با ریسک ابتلا به افسردگی داستان دیگری است. هنوز نمیتوان یک عامل تغذیهای را شناسایی کرد که خطر افسردگی را افزایش یا کاهش دهد. شواهد محدودی در مورد ارتباط بین خطر افسردگی و عادات غذایی ناسالم وجود دارد.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ در مورد مغز، رفتارها و ایمنی، که از دادههای مطالعات سلامت پرستاران استفاده کرده بود، یک ارتباط بین افسردگی و نوشیدنیهای غنی از قند مانند نوشابه، حبوبات تصفیه شده و گوشت قرمز پیدا کرد.
به طور مشابه، یک متا آنالیز در سال ۲۰۱۸ که در مجله تغذیه اروپا منتشر شد، نشان داد مصرف بالای گوشت با خطر ابتلا به افسردگی همراه است. با اینحال، فاکتورهای مختلف زیادی وجود دارد که با افسردگی در ارتباط هستند. هنوز این امکان وجود ندارد که مشخص کنیم دقیقا چه غذایی و چه اندازه از آن میتواند ریسک افسردگی را بالا ببرد.
عوامل سبک زندگی قابل اصلاح مانند انتخاب غذا، سیگار کشیدن و فعالیت فیزیکی میتواند به طور بالقوه بر افسردگی تاثیر بگذارد، اما این عوامل مستقل عمل نمیکنند. افسردگی، مانند بسیاری از بیماریهای مزمن دیگر، احتمالا ناشی از تعامل پیچیده بین ژنتیک و محیط است. در حالیکه ما میتوانیم عوامل خطر قابل اصلاح را با افسردگی مرتبط کنیم، اما نمیتوانیم میزان افسردگی را با یک عامل مشخص مقایسه کنیم، زیرا بیشتر آنها با هم در ارتباطند.
با این حال هنوز دلیل خوبی برای تمرکز بر روی رژیم غذایی به منظور حفظ سلامت روانی وجود دارد. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد غذاهای مدیترانهای خطر ابتلا به افسردگی را کاهش میدهند. یک رژیم غذایی مدیترانهای شامل میوهها، سبزیجات، روغن زیتون، انواع دانهها و حبوبات، پروتئین بدون چربی مانند مرغ و ماهی است و در این نوع رژیم گوشت قرمز و چربی های ناسالم پیشنهاد نمیشود.
حتی اگر تحقیقات آینده نشان دهد که رژیم غذایی مدیترانهای بر ریسک افسردگی تاثیر نمیگذارد، هنوز هم دلایل متعددی برای پذیرش این برنامه غذایی وجود دارد. به عنوان مثال، رژیم مدیترانهای نیز با فشار خون پایین، عملکرد شناختی بهتر، و کاهش بروز دیابت و حوادث قلبی و عروقی همراه است.
بنابراین ما یک الگوی غذایی سالم و کیفیت بالا مانند یک رژیم غذایی مدیترانهای را پیشنهاد میدهیم که این رژیم نه تنها باعث کاهش افسردگی، بلکه همچنین برای کاهش ریسک شرایط مزمن دیگری که هر کدام میتوانند به تنهایی خطر ابتلا به افسردگی را بالا ببرند نیز مفید است.