خنده دارش اینجا بود که وقتی داری میفتی، اولش فکر می کنی داری اوج میگیری …
این حکایت شوریدههاست. هر کسی که سری دارد به شوریدگی، درک نیم کند قال و قیل جهان واقعی را. شوریدهها برای خودشان دنیایی دارند که با دنیای آدمهای عادی یکی نیست. هدفهای آدمهای عادی و حتی پولدار و موفق و سرشناس با هدفهای این شوریدگان یکی نیست. شوریده دلها، شوریده سرها هیچ وقت برای کاری که میکنند و تصمیمی که میگیرند دلیل منطقی ندارند. هیچ وقت نه میفهمند چه میکنند و نه میدانند چرا. شوری درونی وادارشان میکند به انجام دادنش.
محسن نامجو یکی از این شوریده دلهاست. هنر را دارد و استعداد را دارد اما شوری در دلش هست که دیوانهاش میکند. مجنونش میکند. کار دستش می دهد. تصمیماتی میگیرد که برای دیگران قابل درک نیست. کارهایی میکند که نمیشود به راحتی پذیرفت.
محسن نامجو در برخی از روزهای زندگی تصمیماتی گرفته و کارهایی را اجرا کرده که فکرش این بوده که لابد از سر آن شور درون است. شاید بوده و شاید نه. با این همه، خواندن دعای مجیرش از آن شورهاست که در سر خیلیها شرری میاندازد. خیلیها مجیر را با صدای او گوش کردهاند. آنها که شاید هیچ وقت گوش نمیکردند. هیچ وقت درک نمیکردند. هیچ وقت نمیفهمیدند. هیچ وقت لمس نمیکردند . هیچ وقت این دعای پرشور، راهی نمییافت به دلشان.
محسن نامجو ، با همین بازخوانی این دعا کاری کرده که حالا جماعتی در اینترنت دارند دعای مجیر را سرچ میکنند، میخوانند، گوش میکنند، معنایش را مییابند و سردی خاصی را در وجودشان با آن گرم میکنند.
و ما که باشیم برای قضاوت یا دانستن؟ که شاید آنکه شوری انداخته در دل محسن نامجو تا در این شبهای رمضان یا مجیر بخواند، همانی باشد که دارد همه مان را در این ماه دعوت میکند به نو شدن. که قضاوت را به او سپردن. که تمرین ستار العیوبی را از مردم خواستن. که دوست دارد یاد بگیریم که در اوج درماندگی، حتی وقتی همه پلهای پشت سر را هم خراب کرده باشیم، میشود به درگاه او رو کنیم و فریاد بزنیم: اجرنا من النار یا مجیر.
این چند خط هم ترجمه فراز نخستین دعای مجیر است. شاید خواندید و شاید آتشی درونتان گرم شد و شاید …کسی چه میداند بعد از آن که مجیر را خواندید چگونه به زندگی خویش ادامه میدهید.
منزّهى تو اى خدا، بلندمرتبه هستى اى بخشنده، ما را از آتش پناه ده اى پناه دهنده، منزّهى تو اى مهربان، بلندمرتبه هستی اى کریم، ما را از آتش پناه ده اى پناه دهنده، منزّهى تو اى فرمانروا، بلندمرتبه هستى اى مالک، ما را از آتش پناه ده ای منزّهى تو اى ایمن بخش، بلندمرتبه هستى اى چیره بر هستى، مار از آتش پناه ده اى پناه دهنده، منزّهى تو اى عزّت مند، بلندمرتبه هستى اى جبّار، ما را از آتش پناه ده اى پناه دهنده، منزّهى تو اى بزرگ منش، بلندمرتبه هستى اى بزرگ منش، ما را از آتش پناه ده اى پناه دهنده، پناه دهنده، منزّهى تو اى برى از هر عیب، بلندمرتبه هستى اى سلام، ما را از آتش پناه ده اى پناه دهنده….