هنگامی که سرطان مادر “واندا کامپ” پیشرفت کرد، شرایط برای او سخت شد. او مجبور شد مادرش را به سمت آسایشگاه سوق دهد. كامپ، 51 ساله، از مانکاتو – شهری در مینه سوتا – میگوید: ” یك هفته گذشت و سپس مادرم در گذشت. در آن هنگام من تنها یک کودک بودم و تماشای آن دوران برایم بسیار سخت بود.”
كامپ میگوید: خواهرم روز بعد درگذشت و ناراحتی و استرس مرا بیشتر کرد. سپس مراسم تشییع جنازه مادرش فرارسید. هنگام عزیمت، او شروع به احساس سرگیجی و تهوع کرد. او به حالت بدی در یک پیاده رو بتونی افتاد.
یکی از دوستانش او را به بیمارستان برد و در آنجا مشخص شد که لگن وی شکسته است. هنگامی که آنها آزمایشات را انجام دادند تا مطمئن شوند قلب وی برای جراحی لگن به اندازه کافی قوی است، مشکل دیگری پیش آمد.
“سوزان هاو”، پزشک متخصص پرستاری در بخش قلب و عروق که به معالجه وی کمک کرده است، میگوید: “ما متوجه ناهنجاری EKG شدهایم.” او میگوید، حین پمپاژ، حرکتی غیر طبیعی در دیواره قلب وجود داشت.
بیمارستان آزمایشات بیشتری را انجام داد تا مطمئن شود که نتیجه، شریانهای مسدود نشده نیست. پس از آن تشخیص خیره کننده آمد: کاردیومیوپاتی takotsubo
این بیماری به عنوان “سندرم قلب شکسته” شناخته میشود. محققان در سالهای اخیر آنچه مردم مدتها به آن مشکوک بودهاند را تأیید کردند: استرس شدید میتواند قلب شما را بشکند.
اگرچه نادر است، این اتفاق ممکن است هنگام از دست دادن جان افراد نزدیک یا حیوانات خانگی، در طول درمانهای استرسزا، بعد از از دست دادن شغل یا سایر فشارهای اضطرابی رخ دهد. علائم میتوانند شبیه به علائم حمله قلبی باشند.
این سندرم عمدتاً بر زنانان تأثیر میگذارد. در حالی که ادبیات پزشکی در مورد سندرم قلب شکسته پراکنده است، با اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی وقوع آن و مدت زمان بروز خطرات، موارد بیشتری از این بیماری مشخص میشود.
اخیراً محققان کانادایی موردی از سندرم قلب شکسته در یک زن 63 ساله را که قرار بود مورد معالجه سرطان متاستاتیک پستان قرار گیرد، گزارش دادند.
طی یک دوره 6 ساله، محققان مرکز تحقیقات سرطان اندرسون در هوستون دریافتند 30 بیمار که تحت درمان سرطان هستند، معیارهای سندرم شکسته قلب را دارند. محققان میگویند این تشخیص باید در بیماران سرطانی که دچار درد قفسه سینه میشوند، در نظر گرفته شود.
در گزارشی دیگر، یک پزشک، تاریخچه دو مورد زن مسن را ارائه داد، که یکی از آنها به دلیل بیماری مزمن ریه و دیگری برای گاستریت (التهاب معده)، تخت درمان بودند و هر دو دچار “سندرم قلب شکسته” بودند.
هنگامی که قلب بیمار “میشکند”، محفظه اصلی پمپاژ، بطن چپ، ضعیف میشود و منجر به درد و تنگی نفس میشود. این بیماری برگشت پذیر و موقتی است اما میتواند منجر به عوارض مشابه با حمله قلبی شود. کارشناسان فکر میکنند که این عوارض ناشی از طغیان هورمونها (مانند آدرنالین) است که در طی شرایط استرس زا ایجاد میشود و میتواند به قلب فشار وارد کند.
این همان اتفاقی است که برای جوینی سیمپسون 63 ساله نیز افتاد، که 3 سال پیش، پس از مرگ فرزندش، “مها”، دچار سندرم قلب شکسته شد.
مرگ مها فقط یکی از چالشهای بسیاری بود که سیمپسون در آن زمان داشت. او به یاد میآورد که شوهرش در حال بازنشستگی بود. فروش برخی از املاک به راحتی پیش نمیرفت. پسرش با بدتر شدن مشکلات کمر روبرو بود. دامادش نیز شغل خود را از دست داده بود.
سپس مهای کوچک، که این زن و شوهر هنگامی که فقط یک سال داشت، او را به فرزندخواندگی قبول کرده بودند، دچار نارسایی احتقانی قلب شد.
دیدن بیماری و زوال او دشوار بود. و پس از درگذشتش، سیمپسون فکر کرد که میتواند مقابله میکند، اما چند روز بعد، او با با درد قفسه سینه و شانه و با ترس حمله قلبی از خواب بیدار شد. در بیمارستان، پزشک وی، دکتر ابیجهت داوبل، پزشک متخصص قلب و عروق، روی او آزمایشاتی را انجام داد.
وی پس از انجام آزمایشات، علت متفاوتی از درد او یافت: قلب شکسته.
داوبل میگوید بیش از 6.200 مورد سندرم قلب شکسته در سال 2012 در ایالات متحده گزارش شده است که حدود 300 مورد بیشتر از سال 2006 است. به گفته وی، این افزایش احتمالاً به این دلیل است که افراد بیشتری از این شرایط اطلاع دارند.
جفری دکر، رئیس بخش قلب و عروق کلینیکی در فردریک میگوید: این شرایط فقط بعد از فوت یک شخص یا حیوان خانگی اتفاق نمیافتد. و همواره متمرکز بر یک مسئله سلامتی نیست.
او میگوید: “من یک بیمار خانم داشتم که از کار در یک شرکت کابلسازی ناراحت بود.” دکر میگوید، پرونده دیگر یک زن است که فهمید دخترش شغل خود را از دست داده است.
درد شدید میتواند باعث ایجاد سندرم شود. همچنین یک حمله آسم، یک بحث یا دعوای شدید، یک مهمانی غافلگیرکننده یا حتی صحبتهای عمومی نیز ممکن است باعث بروز این سندرم شود.
این سندرم، به گونهای علائم حمله قلبی را تقلید میکند – که در اغلب موارد، درد قفسه سینه و تنگی نفس است. حالت تهوع، استفراغ و تپش قلب نیز میتواند رخ دهد. داوبل میگوید: اما فقط آزمایشات میتوانند تشخیص قطعی را نشان دهند.
“Takotsubo” به معنای “گلدان اختاپوس” به زبان ژاپنی است. دکر میگوید: به این دلیل این نام را بر روی این بیماری گذاشتهاند، زیرا وقتی اتفاق میافتد، قسمتهای خاصی از ماهیچههای قلب به خوبی حرکت نمیکنند و قسمتهای دیگر برای این عدم حرکت، دست بکار میشوند و باعث میشوند تا قلب شبیه به یک گلدانی شود که ماهیگیران ژاپنی از آن برای به دام انداختن اختاپوسها استفاده میکردند.
حدود 95٪ بیماران طی یک یا دو ماه بهبود مییابند. دکر میگوید: “معمولاً پیشبینی کاملاً مطلوب است.” بیماران معمولاً داروهای مشابهی را برای درمان نارسایی احتقانی قلب برای حمایت و تقویت قلب دریافت میکنند. در چنین موردی، مرگ در افرادی که عوارضی ندارند، با کمتر از 3٪ میزان مرگ و میر، غیر معمول است.
پیشگیری کلید اصلی است
متوقف کردن استرس یا مدیریت آن قبل از قرارگیری در شرایط استرسزا، بهترین توصیه است.
اما انجام این کار میتواند پیچیده و دشوار باشد. “جوینی سیمپسون” اذعان میکند که این راه سخت را یاد گرفته است.
اکنون، بیش از 3 سال بعد، حال او بسیار بهتر است و برای سالم ماندن، از توصیه های پزشکی بخوبی پیروی میکند.
او میگوید: “شما نباید برخی مسائل را زیاد جدی بگیرید.” اهداف او، اکنون که او و همسرش در تگزاس هیل بازنشسته شدهاند، این است که از سرگرمی، خندیدن، مسافرت و بودن با دوستانی که دوست دارد، لذت ببرند. “برای صادق بودن با شما باید بگویم که من اکنون در حال خوشگذرانی و لذت بردن هستم.”
و آیا مرگ سگ کوچکشان، قلب او را شکسته است؟ او میگوید هنوز نه. “اما ما هنوز باستر، گربهمان را داریم.” او و همسرش در مورد گرفتن یک سگ دیگر صحبت میکنند، اما آنها در سفر هستند و قصد دارند کارهای بیشتری انجام دهند. او میگوید: “ما مطمئن نیستیم مقصد بعدی ما چه خواهد بود. ما فقط به دنبال آنچه خدا در آینده برای ما ذخیره کرده است هستیم.”
کامپ هم خوب پیش میرود. او برای کمک به حرکات غیرطبیعی دیواره قلب از دارو کمک گرفته بود و اکنون قلب وی طبیعی به نظر میرسد.
كامپ میگوید اولین روز شکرگذاری (Thanksgiving) بدون مادرش کمی دشوار بود، اما از نظر پزشکی، احساس بسیار بهتری دارد.
کامپ میگوید، هنوز تعطیلات مثل قبل نیست. كامپ، كوچكترين فرد از 12 فرزند، ميگويد: “مادرم مانند چسبي بود كه همه ما را در كنار هم نگه میداشت. ما قبلاً در خانه او شكرگذاري و كريسمس داشتيم.” در روز شکرگذاری، دختر کامپ پیشنهاد کرد که زمان آن رسیده است که اجتماعات تعطیلات خود را در مکان دیگری برنامهریزی کنند. کامپ نیز موافق است.
“من میدانم که او هم میخواهد ما سنتهایمان را از نو شروع کنیم.”